کاش بودی تا دلم تنها نبود,. تا اسیر غصه ی فردا نبود. کاش بودی تا برای قلب من,. زندگی اینگونه بی معنا نبود. کاش بودی تا لبان سرد من,. قصه گوی غصه ی فردا نبود
از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم خدایا خسته ام خسته ساز دلم غمگین است و شکسته