••••••••••••
زندگی غمکده ای بیش نبود
بهر ما جز غم و تشویش نبود
به کدام خاطره اش خوش باشم
که کدام خاطره اش نیش نبود
••••••••••••
چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن
••••••••••••
ساکنان دریا پس ار مدتی صدای امواج را نمیشنوند
چه سخت است قصه عادت
••••••••••••
روزگاری جاده ای بودم غرق تردد ، جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمیشد
من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم ، عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهائی خود . . .
••••••••••••
سنگ هائی که من از یاد تو بر دل میزدم ، خانه ای میشد اگر خانه بنا میکردم . . .
••••••••••••
زندگی ام یه سان پروانه ایست که دور شمعی خاموش پرهایش میسوزد
و من چه بیهوده به فکر نشسته ام حسرت پرواز را . . .
••••••••••••
پروانه به دور شمع چرخید و بال و پرش سوخت ، بیچاره از این عشق
فقط سوختن آموخت . . .
••••••••••••
چه خوب بود همه آدمها میفهمیدند قبل از اینکه فسیل شوند ، به یکدیگر محبت کنند . . .
••••••••••••
روزی با خودم فکر میکردم که اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم
اما الان حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کجاست . . .
••••••••••••
شبیه برگ پائیزی پس از تو قسمت بادم / خدا حافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم . . .
••••••••••••
دل من در سوگ یاران ماتم گرفته / گل من پژمرده در باد فصل بهاران غم گرفته
اینجا غمگینن شب در کمینن یار من کو ؟ یاری نمیبینم . . .
••••••••••••
آنسوی ناکامی ها خدائی هست که داشتنش برای همه
جبران همه نداشتن هاست . . .
••••••••••••
ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت / عقده در دل داشت روی خاک خالی کرد و رفت
••••••••••••
نخواستم با غم بسازی نخواستم هیچی نگی
نخواستم درد دلتو دیگه با هیچکی نگی
آخه عشق اجبار نیست تو زندون من نمون
حالا که فکر رفتنی ، دیگه از موندن نخون . . .
••••••••••••
زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست
و تو بدان عشق فراموش کردنی نیست . . .
••••••••••••
بگو چی شد که قلبت خالی شد از حضورم / مگه باهات چه کردم که میشکنی غرورم
بگو چی بود گناهم چی بوده اشتباهم / که اینگونه گذشتی از منو از نگاهم . . .
••••••••••••
ای چرخ و فلک دوندگی ما را کشت / بر درگاه خالق بندگی ما را کشت
این زحمت روزگار ، این منت خلق ، ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت . . .
••••••••••••
گرچه محتاجیم ، چشم اغنیا بر دست ماست
هر کجا دیدم آب از جو به دریا میرود . . .
••••••••••••