ان دوست کجا است که یادم نمی کند
صد غصه به دل دارم و شادم نمی کند
ان دوست که یک لحظه بى من نمى نشست
اکنون به یاد کیست که یادم نمى کند
گفتم :تو شیرین منی. گفتی :تو فرهادی مگر؟
گفتم :خرابت می شوم. گفتی :تو آبادی مگر؟
گفتم :ندادی دل به من. گفتی :تو جان دادی مگر؟
گفتم :ز کویت می روم. گفتی :تو آزادی مگر؟
گفتم :فراموشم مکن. گفتی :تو در یادی مگر؟
قدم میزنم تا ازت بگذرم قدم میزنم بلکه یادم بره
میخوام جابذارم ى جافکرتو نمیذاره این شهرپرخاطره
ادامه مطلب ...