یکی از فانتزیام اینه برم خاستگاری جواب رد بهم بده شکست عشقی بخورمو بمیرم :' (
یکی از فانتزیام اینه که یه حجم یک گیگا بایتی رو بزنم دانلود شه،
بعد برم بیام ببینم شده ۸۰%.......
یکی از فانتزیام اینه که روز تولد جملک، همه تو میدون آزادی جمع بشیم
ریخت و ققیافه همدیگرو ببینیم
شاید باعث بشه تو لایک دادن هامون هم یه تغییری بدیم...
فانتزی دست یافتنییه ها!
موافقین؟
یکی از فانتزیای من اینه که با مادرشوهر آیندم اونقدر صمیمی باشم که
هر وقت گفت عروس پاشو این کارو انجام بده، بهش بگم :پاشو خودت من حال ندارم!!! خخخخ
یه همچین دخمل نازیم من!!!!!
کاشکی میشد اونایی که میان تو وبلاگ و نظر نمیدن را آنلاین کشت!
یه پسری میگفت:
یکی از فانتزی های من اینه که
دوست دارم مثلا چند تا زن باهم بگیرم
بعد خیلی با هم مهربون و همدل باشن
هی صداشون بزنم عیالات متحده!!!
همیشه آرزو داشتم یه گلخونه پر از گل داشته باشم
یه مخاطب خاصم ندارم موهامو از ته بگیره بکشه... مثل یویو بشم
مغزم کامل جابجا بشه...
بعد با پررویی تمام بگه میخواستی از این غلطا نکنی...
:))))
یکی از فانتزیام اینه که اسفند دود کنم بگیرم زیر سنسور اعلام حریق توی آشپزخانه
تا صدای آژیرش دربیاد و همه همسایه ها بریزن بیرون
یه همچین شخصیتی دارم من! خخخخخخخخخ
یکی از فانتزی هام اینه ماه اسفند رو تا سیروز دیگه تمدید کنم
تا یه ضد حالی به همه زده باشم!!!
طرف کور نیست، فقط چشماشو رو خیلی
از بدیهات بسته، همین!
پس آدم باش...
یکی از فانتزیام ایییینه که بالآخره یه روزی بتونم آب موز رو بگیرم.....
لامصب هرچی فشارش میدی هیچی ازش درنمیاد...
یکی از فانتزی هام اینه که در اتاق گودزیلای ۱۵ساله مو باز کنم
ببینم اتاقش تمیز ومرتبه وداره درساشومی خونه