تنهایی شاید روزای آدم رو خراب نکنه اما...
شب های آدم رو نابود میکنه..!
راست میگن شب، درد بیشتر خودش نشون میده!
درد نبودن تو امانم رو بریده!!!!
با صداقت می نویسم من اسیر نازتم...
گر بخواهی یا نخواهی نازنینم یادتم...
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﮐﻢ کم اتفاق میفته
ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ... ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﯽ ﮐﻪ خیلی ﺩﯾﺮ شده واسه دوست داشتن پدر و مادرت!
در میان این همه لایک...
من مانده ام و هیمن جمله ها... جمله هایی که از جایی نیستن بجز یه دل تنها...
تو آن را میخوانی... و کاش بدانی... چه احساسی در همین کلمات جا گرفته است...!
نه برای اینکه لایک کنی... برای این است که لذت ببری...!
''عشق آن نیست که زیر باران باهم قدم بزنیم..
عشق آن است که زیر باران چتری برای یکدیگرباشیم و او نفهمد که چرا خیس نشد... ''
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺤﮑﻢ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺩﺍﺭﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻡ ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪ،
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﻧﺒﻮﺩنت ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻨﮕﯿﻦ
تنهایی یعنی:
تاوان همه نه هایی که نگفتم تا دل کسی نشکند.
همه محبت هایی که زیادی هدر دادم تا دلی به دست آورم.
همه دوستت دارم های آبکی که جدی گرفتم.
تنهایی...
تاوان همه خوش بینی است که به دنیا و آدم های این روز ها داشتم.
خیلی بده عشقت درکت نکنه...
جای درک ترکت کنه...
فرودگاهها بوسههای بیشتری از سالنهای عروسی به خود دیدهاند
و دیوارهای بیمارستانها بیشتر از عبادتگاهها دعا شنیدهاند...
اگه یه روز رفتی و برنگشتی بهت قول نمیدم منتظرت میمونم اما ازت یه خواهش دارم
وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری...
شبهای من اینجوری صبح میشه:
با اشک و لبخند و در و دیوار، آهنگی که دوست داشتی رو تکرار، سیگار و هی سیگار و هی سیگار...!
سخت ترین فعلی که برایت به سادگی صرف کردم، عمرم بود!