چند روز پیش سر امتحان دوستم ازم یه سوال پرسید منم بهش گفتم جوابش میشه نفت برگشته به من میگه ببین هفت رو خودمم ننوشتم هی میگم نفت میگه هفت رو خودمم ننوشتم بغل دستی ام که از خنده داشت میمرد اصن یه وعضی
اعتراف میکنم دوران دبیرستان تنها سرگرمیم این بود که پشت یه برگه بنویسم این خر بفروش میرسد بعد طوری که کسی نفهمه سنجاق میکردم پشتشون بعدشم تعقیبشون میکردم تمام طول مسیرو میخندیم امتحان کنید خیلی حال میده
دختره عکس بابامو تو گوشیم دیده میگه :وااااای عزیزم چقدر بابات گوگولیه من عاشقش شدم!! یعنی شرم و حیا و قورت داده یه آبم روش...! به بابام جریانو گفتم... حالا شبی گیر داده میگه :بیا یه چنتا عکس ازم بگیر!!