زندگی باور آرزوهای قشنگه من برات آرزوهای قشنگ میکنم تو باور کن!
زندگی باور آرزوهای قشنگه من برات آرزوهای قشنگ میکنم تو باور کن!
بفهم دیگر... شب ها دراز نیستند این تویی که تنهایی تقدیم به گلی که مشغول شطرنج زندگیه اما نمیدونه ما مات عشقشیم. هی فلانی نردبان هوس را بردار و از اینجا برو. با این چیزها قدت به عشق نمیرسد!! عشق بال میخواهد که تو نداری... جای بعضی ها توی کتاب جغرافیا خالیه با عنوان “ پست ترین نقطه ی دنیا ” :| نمیدانم پس از مرگم که اید بر مزار من.... که بنشیند ب سوگ من... سیه چشمی سیه بر تن کند یا نه!! ولی سوگند.. بجان دلبرت سوگند... مرا هم یاد کن ان شب.... ک در زیر خاک سرد تنهای تنهایم گلهای آفتاب گردان در روزهای ابری سرگردانند مثل من در روزهای بی تو لعنتی سلام مرا به غرورت برسان... به او بگو بهای قامت بلندش تنهاییست...!! همه ی بغض من تقدیم غرور نازنینت باد غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد... مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد... بهش گفتم چقد دوستم داری گفت بی تو جهانم الف ندارد بهش گفتم واسه عشقمون چی کار میکنی گفت کاری نمی کنم اگه تو نباشی منم میخوام نباشم. اما دورغ گفت دورغ. نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا.. اگر سهم تو بود که گم نمی شد.. همین نیمه ای که هستی رو پیدا کن.. بفهم دیگر! شب ها دراز نیستند این تویی که تنهایی... هی (ر ا ه) آمدم با تو هی (ه ا ر) شدی با من می نویسیم دفتری با اشک و آه، درشبی غمگین و تاریک و سیاه می نویسم خاطرات از روی درد، تا بدانی دوریت با من چه کرد!!... چیه دنبال چی میگردی؟ اونی که داری میبینی یه زمانی دل بود اسمش!!! امروزیا بهش میگن سنگ...
مجید
یکشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 09:00 ب.ظ
6 لایک