نیازی نیست چیزی بگویی .. حرفی بزنی .. سری تکان بدهی .. حتی پلکی برهم زنی .. نه نیاز نیست .. تو باسکوتت , شریک خواهی بود .. به جهل رای میدهی .. آنها از اینکه درکشان میکنی , متشکرند ..
قلم و قلمو یکی ست حرف را می شود زد، می شود کشید حرف را می شود شنید، می شود نشنید! ما حلق خود را چهارپاره می کنیم و شما چهارراه ها را بالا و پایین کن این راه و آن راه ندارد راه را از هر طرف که بروی من ایستاده ام آنجا با حلقی چهار پاره قلم یا قلمویی در دست و لبخندی گم در باد و راه و مه باقی اش با شما من را می شود دید می شود ندید
دَمَـــــــــــــــــــــ ـــش گـــــــــــرم!!! بـــــــــــــــــــاران را مــــــــــــــــــــی گویم به شــــــــــــانه ام زد و گــــــــــــفت: خــــــــــــــــــــــــ سته شـــــــــــــــدی ... ؟؟؟ امــــــــروز را تو اســــتراحت کن... من به جــــــــــــایت مـــــــــــــی بارم!!
"من کسانی را بدبخت ابدی دیدم که چشم به راه بودند تا دیگری آنان را خوشبخت کند