گلی از شاخه اگر می چینیم ، برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم و شبی چند از آن را هی بخوانیم و ببوسیم و معطر بشویم ، شاید از باغچه ی کوچک اندیشه یمان گل روید . . .
کاش تار بودم تا آهنک دوست داشتن را برایت بنوازم کاش خاربودم تا چشم دشمنانت را کور کنم, کاش گل بودم تا وجودناچیزم را تقدیمت کنم افسوس نه خارم, نه تارم, نه گلم, هرچه هستم, دوستت دارم!