جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93کنار خاطرات خود، بچین میز قمارم را
دوباره شرط می بندم، به پایت روزگارم را
کمی مشروب حالت را، چنان خوش می کند گاهی
که برهم میزنی موی سیاه و سوگوارم را
به من نزدیک شو ... نزدیک، مثل روزهای سرد
بگیرم توی چنگت ، کور کن راه فرارم را
اگر صیاد من باشم، اگر صیدم تو باشی، آه
چه بی رحمانه خواهم خورد، لبهای شکارم را
بیا بنشین کنارم تا، خودت آغاز من باشی
بیا با بوسه ای تحویل کن فصل بهارم را
کنار خاطرات تو، خودم را ساده می بازم
دوباره شرط می بندم ... بچین میز قمارم را
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93دو جام قبل و ... دو تا بعد کار می چسبد...
دو جام بعد در آغوش یار می چسبد
همین که مست شوی... حس کنی که خوشبختی
در اوج تلخی این روزگار می چسبد
مرا بخواه و به من چای و بوسه وعده بده
قرار تو به من بی قرار می چسبد
بچنگ جسم مرا عاشقانه ... چون شیری
که ناگهان به گلوی شکار می چسبد
چقدر مست در آغوش بودنت خوب است
چقدر بوسه ی بی اختیار می چسبد
مرا رها کن و بگذار منتظر باشم...
برای بوسه کمی انتظار می چسبد
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93بوی صبح میدهی و گنجشکها
در خندههایت پرواز میکنند
حسودیام میشود به خیابانها و درختهایی
که هر صبح بدرقهات میکنند
حسودیام میشود به شعرها و ترانههایی که میخوانی
خوشا به حال کلماتی که در ذهن تو زیست میکنند!
دلم میخواهد یکبار دیگر
شعر را خیابان را تمام شهر را
با کودک مهربان دستهایات
از اول قدم بزنم...!
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93اگر چند هزار سال
زودتر به دنیا آمده بودی
برایت معبدی می ساختم...
تا بزرگترین چالشِ ادیانِ ابراهیمی،
"چشم پرستی" باشد
الهه ی نگاه!!!
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93" آدم" اگر بودم
به هوای چیدن سیب سرخ لب هایت و پرسه بین گندم زار طلایی موهایت
بی درنگ می فروختم بهشتم را
هبوطی در کار نیست!
آدم هم نباشم ، از نسل آدمم
چه کسی می تواند انکار کند نقطه ضعف های ارثی ام را ؟
وسوسه ی سیب و گندم را ؟
نگاهم که می کنی لبخند که می زنم نفس که می کشیم در هوای هم
فراموشم می شود داستان آدم و بهشت را
و تاریخ تکرار می شود...
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93به خرداد بیشکوفه اعتباری هست ؟
حالا این باران هی بتازد
به گلهای بیپناه گیلاسهای نورسیده ، که چه ؟؟
نه فروردین من بهار تمام شد ؛
به همین راحتی
اردیبهشت هم از کف پرید ؛
پیش از آنکه گفته باشم دوستت دارم
بنفشهها زیرِ پا له شدند!!
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93خانه امان رو به قبله بود و درخت انجیر حیاط
هر صبح ، دو رکعت بهار
بر بال گنجشکها اقامه می کرد
خانه امان رو به قبله بود و حتی سایه مادر چادر سفید گلدار
سر می کرد... و خاک تیمم می کرد بر پینه دستان پدر
خانه امان رو به قبله بود و خدا هر شب
پیشانی ما را می بوسید و می خوابید...
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93یادمان باشد به دل کوزه آب، که بدان سنگ شکست
بستی از روی محبّت بزنیم
تا اگر آب در آن سینه پاکش ریزند...آبرویش نرود
یادمان باشد فردا حتما، ناز گل را بکشیم
حق به شب بو بدهیم
و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان
و به انگشت نخی خواهیم بست، تا فراموش نگردد فردا
زندگی شیرین است! زندگی باید کرد
و بدانم که شبی، خواهم رفت
و شبی هست که نباشد پس از آن، فردایی...!
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93چندان بخورم شراب کاین بوی شراب
آید ز تراب چون روم زیر تراب
گر بر سر خـاک من رسد مخموری
از بوی شراب من شود مست و خراب
جملات زیبا و بسیار غمناک 93
jomalate ziba 93
دستتون در نکنه