نوشته های زیبا و کوتاه*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .*
* عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد *
*بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... *
*بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . *
*تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. *
*تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود *
*و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!*
نوشته های زیبا و کوتاهزهی خیال باطل
چه ساده لوح اند
آنان که می پندارند
غبارزمان تو را از یادم خواهد برد
نمیدانند تو بسان روح در کالبدمی
وخیال تو بردیوار دلم آویخته تا آخرین
تپـــــــش .
نوشته های زیبا و کوتاهمن به غیر از تو نخواهم ،چه بدانی، چه ندانی
از درت روی نتابم ،چه بخوانی ،چه برانی
دل من میل تو دارد، چه بجوئی، چه نجوئی
من که بیمار تو هستم چه بپرسی ، چه نپرسی،
جان به راه تو سپارم ،چه بدانی، چه ندانی
می توانی به همه عمر دلم را بفریبی
ور بکوشی زدل من بگریزی نتوانی
دل من سوی تو آید بزنی یا بپذیری
بوسه ات جان بفزاید بدهی یا بستانی
جانی از بهر تو دارم ،چه بخواهی ،چه نخواهی