من مانده ام و شعر سرودن بی تو
از خواب غزل پلک گشودن بی تو
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و خود می دانم
که تو از دوری خورشید چه ها می بینی!
ای عشق مرا به شط خون خواهی برد
چون قیس به وادی جنون خواهی برد
فرهاد صفت در آرزویی شیرین
دنبال خودت به بیستون خواهی برد
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
(حضرت مولانا)
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست، خدایا به سلامت دارش
(حضرت حافظ)
سخت دلبستگی ای داشت به بالم صیاد
تا نشد بالش او پر ز پرم خواب نکرد
(غنی کشمیری)
همه در چشمه ی مهتاب، غم از دل شویند
آخر ای مه تو هم از طالع من غمگینی …
(محمد حسین شهریار)
من دلتنگ تو،
تو دلتنگ دیگری …
عجب بی رحمیست , این دنیا …!
اگر ایران به جز ویران سرا نیست،
من این ویران سرا را دوست دارم
اگر تاریخ ما افسانه رنگ است
من این افسانه ها را دوست دارم …
(حسین پژمان بختیاری)
صنم تا کی دل ما را کنی آب
دل نازک ندارد اینقدر تاب
اگر تو راست می گویی به فایز
به بیداری بیا پیشم نه در خواب
(فایز دشتستانی)
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
(شهریار)
امروز که محتاج توام، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
درعشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست
(هوشنگ ابتهاج)
منبع : پورتال جامع مهستان ارسال شده در دسته بندی عکس عاشقانه