جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
زنی جوان نزد شیوانا استاد عشق و معرفت آمد
و درخواست کمک کرد
شیوانا از زن جوان خواست مشکلش را بیان کند
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد
زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
ترول راک و عادل فردوسی پور که همیشه می خواد قانع نشه …
آخرشم قانع نمی شه
من به یک نمره ناقابل ده خشنودم
و به لیسانس قناعت دارم
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم
کیا نمی تونن یه دقیقه سکوت کنن ؟ مطلبو گرفتی ؟ جواب سوال همینه