حرف دلم
حرف های دلم را هرگز کسی نمیفهمد
فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید !
روزی که در زیر خاک گلویم را به تاراج میبرند …
حرف دلم
مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید !
حرف دلم
دلم را هنگامی غم می گیرد که
نگاهم به دستان گره خورده ی دو آدم خیره می ماند !
حرف دلم
بگذر بهار ، حالم با تو خوب نمی شود …
پاییز حال مرا خوب می شناسد !
حرف دلم
بالاخره خنده های یک نفر باید چیزی را آب کند …
یا خنده های تو قند را
یا خنده های من غم را !
حرف دلم
سکوت میکنم ، به احترام آن همه حرف که در دلم مرد !
حرف دلم
شاید باورتون نشه ولی منم یه روزی می خندیدم !
حرف دلم
بدترین حسه دنیا اینه که بدونی کسی که
دوسش داری همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره !
حرف دلم
دراز میکشم
خیره میشوم به سقف
اشکهایم میچکند
سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …
حرف دلم
تورا خودم چشم زدم
بس که نوشتمت میان شعرهایم
بى آنکه اسپند بچرخانم میان واژه هایم
حرف دلم