حال خراب کسی که دلتنگ و چشم انتظار استبه دلتنگی هایم دست نزن
می شکند بغضم یک وقت!!
آنگاه غرق می شوی
در سیلاب اشکهایی که
بهانه ی روان شدنش هستی!
دل شکسته و فریب خورده در عشقیاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
محکم باشی پای هر خداحافظی
و یاد میگیری که خیلی می ارزی
زیرا پروانه ها هم گاهی اشتباه میکنند
عاشق میشوند و به جای شمع
گرد چراغهای بی احساس خیابان میمیرند
دو رنگی های مردم و شکوه از روزگار نامرد و مردم آنبی شمارند آنهایی که نامشان آدم است
ادعایشان آدمیت
کلامشان انسانیت
رفتارشان صمیمیت...
حال.....
من دنبال یکی میگردم که
نه آدم باشد... ...
نه انسان...
نه دوست و رفیق صمیمی
تنها صاف باشد و صادق
پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن...
هیچ نگوید...
فقط همان باشد که سایه اش میگوید
صاف و یکرنگ..
فراموش کردن کسی که عاشقش بودی و هستیفراموش کردنت کار اسانی است...
کافیست دراز بکشم
چشم هایم را ببندم
و نفس نکشم...
به همین راحتی!
کسی که در زندگی بازنده بوده و نا امید شدهزندگی بسه....
تو بـــــردی....
من میکشـــــم کنــــــار
حال خراب کسی که دلتنگ و چشم انتظار است