حرف های زیادی داری
سکوت علامت چیست
نمی دانم علامت رضایت است
یا همان جواب ابلهان خاموشی است
معنی جدیدی به سکوت داده ای
سکوتت را می فهمم
یعنی انتظار
یادت باشد
من اینجا کنار همین رویاهای زودگذر
به انتظار آمدن تو
خط های سفید جاده را می شمارم
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ
تو را در باد گم کرد
و به انتظار نشست
و نمی دانست
مسافران باد را بازگشتی نیست
امروز روز دیگریست
یه روز از همان روزهای بی تو
در به در این کوچه و آن کوچه
می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری!
نقاشِ خــــوبی نــــبودم اما
این روزها به لطـــــــــــفِ تــــــــــو
انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی می کـــــِـــــــشـَـم
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود …
ﮔﺁﮬﻰ نباید ناز کشید
نباید آه کشید
نباید انتظار کشید
نباید درد کشید
نباید فریاد کشید
تنها باید دست کشید و رفت
آنقدر چشم انتظار آمدنت نشستم
که تمامی درب های باز بر روی پاشنه انتظار پوسیدند
نگاه کن آن دور دست ها یکی تنها به انتظار ایستاده
لبخندی عاشقانه ، دستی برایش تکان بده
تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش