عشق من
این بار که از کنار من گذشتی واژه ای تلخ بگو
تا با آن سیگاری روشن کنم
و دنیا را در دود
به پشت میز همان کافه همیشگی برگردانم
شاید داخل فنجان قهوه تصویر تازه ای پیدا کنیم
سیگارم
را از پنجره می تکانم…
دنیای شما زیر سیگاری من است
سیگارم چه خوب درک می کند مرا…
وای که چه زیبا کام میدهد…
این نو عروس هر شب تنهایی هایم…
لباس سپیدش را تا صبح برایم می سوزاند…
و من تا صبح بر لبانش بوسه می زنم…
سیگار های مدام ماه
توی کوچه های کپک زده
چشم های خواب رفته اش را به انزوای دلگیر رهگذری مدام هدیه می دهد
و نگاه دلگیر تو زمزمه خمار خیابان می شود
آه سیگار سیگار زجر رفتنت را میکشم
و پاکت پاکت توی تنهایی خیابان پرت میشوم
با نفس های تو
من دود می شوم
و تو برای خودت دود میکنی
امروز بازهم سیگار کشیدم
آرام ، زیاد ، با احساس…
همه ی تورا ، همه ی آنچه که از تو با من باقی مانده بود را دود کردم
با همین بهمن های کوچک دوست داشتنی…
بازهم پاسخ نَـئشه ی من به این سوال مسخره :
مــرگ یا زندگــی ؟!
قطعآ مــرگ
همیشه دو نخِ آخر سیگارت رو پشت به پشت بکش
تا سیگارِ آخر زیاد تنهایی نکشه
حقیقت این زندگی همان سیگار هایی بود که خاکستر می شدند
و خاکسترهایی که هیچ گاه سیگار نمی شدند..
حماقت این زندگی همان چترهایی بود که ابلهانه در برابر روشنایی باز می کردم
همین که فهمید غم دارم آتش گرفت …
به خودت نگیر رفیق !
سیگارم را گفتم …
من برای او فقط یک نخ سیگار بودم
کامش را گرفت…
زیر پاهایش لهم کرد…
SMS Sigar