داستان دانشجویی
چهار دانشجوی خوشگذرون شب امتحان به جای درس خواندن
به مهمونی و خنده و تفریح گذرانده بودند و کاملا مشخص است
که هیچ آمادگی برای امتحانشون نداشتند
پیرمرد ثروتمندی به سختی بیمار بود و با وجود این که چندین
پسر و دختر بزرگ داشت اما هیچ کدام سراغی از
پدر و مادر پیر و بیمار خود نمی گرفتند