دلنوشته های کافه و قهوه و چای
delneveshtehaye kafeh
•
•
•عادت کرده ام تنها توی کافه ای بنشینم
از پشت پنجره آدم ها را ببینم
قهوه ای تلخ بنوشم و تا خانه با نبودنت پیاده راه بروم
•
•
•
دلنوشته های کافه و قهوه و چای
delneveshtehaye kafeh
•
•
•مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات روی میزت راه می دهی؟
می شود وقتی می نویسی دست چپت توی دست من باشد؟
اگر خوابم برد موقع رفتن جا نگذاری مرا روی میز کافه !
از دلتنگیت می میرم
•
•
•
دلنوشته های کافه و قهوه و چای
delneveshtehaye kafeh
•
•
•پشت میز همیشگی
رو به صاحب کافه : روز برفی قشنگیست
فقط آمده ام یک ساعت سکوت کنم و کمی هم آرامش
لبخند می زند : روز برفی قشنگیست
•
•
•
دلنوشته های کافه و قهوه و چای
delneveshtehaye kafeh
ادامه مطلب ...