بعضی وقتها.... دِلم می خواد خودم رو بزنم به علی چپِ کوچه ها و بعد٬یهو! ببینم که از خیابون اصلی سر درآوردم یه ماشین دربست بگیرم و برم ته دنیا....... بشینم لب پرتگاهش وهی پاهامو تکون بدم!
لپا پروتز؛ گونهها تخیلی؛ موها رنگ کرده؛ ابروها تاتو؛ بعد هی استاتوس میزنه نیمه گمشدم کجاست و فلان و اینا... خو لامصب این قیافهای که تو واسه خودت ساختی اگه گم بشی مامانت به زور پیدات میکنه نیمه گمشدت که جای خود داره!
شنیدم میگن :وقتی یه دختر به خاطر یه پسر اشک می ریزه یعنی: واقعا دوستش داره اما... وقتی یه پسر به خاطر یه دختر اشک می ریزه یعنی: هیچ وقت نمی تونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه....
خیلی خوب بود
kheyli ghashang bod asisam